ادوات، گردان، یگان پشتیبانی رزمِ تیپ مستقل پیادۀ ۱۸ الغدیر نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با نقشی ویژه در نبرد بیتالمقدس ۲ (۲۵ دی ۱۳۶۶).
پیشینۀ تشکیل این گردان به تیر ۱۳۶۲ باز میگردد؛ در این سال، ذبیحالله عاصیزاده اردکانی*، فرمانده اطلاعاتوعملیات لشکر ۸ نجف اشرف باتوجهبه حضور گستردۀ نیروهای استان یزد در جبهههای جنگ، مصمم به تشکیل تیپی مستقل برای نیروهای این استان شد (فتوحی، ص ۱۷۷-181؛ فرهنگدوست، ص ۲۰۳-208). به دنبال آن، با تشکیل و سازماندهی تیپ مستقل پیادة ۱۸ الغدیر*، غلامرضا زعیم رحیمآبادی، که در لشکر ۸ نجف، جانشین گردان ادوات بود، مسئول و احمدعلی جعفریپور اشکذری جانشین واحد ادوات و خمپارهانداز این تیپ شد (فرهنگدوست، ص ۲۶۳؛ بنیفاطمه، ص ۲۹؛ زعیم رحیمآبادی).
واحد ادوات وظیفۀ پشتیبانی رزمی و کمکهای عملیاتی به واحدهای رزمی با آتش و انهدام سنگرها و استحکامات مواضع دشمن را بر عهده دارد (نک: رستمی، ص ۲۱۹). هرچند این یگان در آغاز، از دو واحد مستقل ادوات و خمپارهانداز شکل گرفت، باگذشت زمان، هر دو واحد در هم ادغام شدند. نخستین تغییر پس از شهادت عاصیزاده شکل گرفت و محمدکاظم میرحسینی، فرمانده جدید تیپ، بخش خمپارهانداز را از سازمان ادوات جدا و مسئولیتش را به سید رسول اشرف* واگذار کرد. باوجوداین، مراحل تکمیل را در نبردهای گوناگون پشت سر گذاشت؛ بهطوریکه در دی ۱۳۶۶ و پیش از عملیات بیتالمقدس ۲ (برای آگاهی از عملکرد یگان در این عملیات، نک: ادامۀ مقاله)، با استعداد ۲۸۲ تن، پنج گروهان خمپارهانداز ۱۲۰ و ۸۱میلیمتری، موشکانداز ۱۰۷میلیمتری (مینی کاتیوشا)، تفنگ ۱۰۶میلیمتری، دوشکا و اس.پی.جی و دیگر ارکان ستادی و پشتیبانی در این نبرد شرکت کرد (معاونت ... ؛ بنیفاطمه، ص ۲۰۶).
این واحد در آغاز شکلگیری، فقط سه قبضه مسلسل دوشکا، سه قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری، یک قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری، چهار قبضه خمپارهاندازهای ۸۱ و ۱۲۰میلیمتری (هرکدام دو قبضه) در اختیار داشت؛ اما بهسبب عملکرد مناسبش در دورۀ جنگ، نیرو و تجهیزاتش بهمرور، افزایش یافت (همو، ص ۲۴). اقدامات این یگان برای آمادهسازی و شرکت در نبردها عبارت بود از: تأمین نیرو، آموزش و تمرین، طراحی عملیات و مانور واحد، تهیۀ کالک و نقشه، شناسایی، اقدامات مهندسی و پشتیبانیهای آمادی (متقی).
این یگان تا پایان جنگ عراق بر ضد ایران در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷، در دوازده عملیات آفندی و نوزده پدافندی در طول مرز مشترک دو کشور شرکت داشت:
پدافند از منطقۀ طلائیه: واحدهای ادوات و خمپارهانداز نخستینبار، از ۲۹ دی ۱۳۶۲ تا ۲۲ اردیبهشت ۱۳۶۳، برای پشتیبانی آتش از نیروهای رزمی تیپ ۱۸ الغدیر، به منطقۀ طلائیه (غرب خوزستان و جنوب غربی دشت آزادگان) گسیل شد و با سه دستۀ دوشکا به فرماندهی عباسعلی زارع مهریزی*، تفنگ ۱۰۶میلیمتری به فرماندهی احمدعلی جعفریپور و موشکانداز ۱۰۷میلیمتری به فرماندهی مهدی هاتفی در این مأموریت شرکت کرد. تجهیزاتش شامل سه قبضه مسلسل دوشکا، سه قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری و یک قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری، همچنین استعداد واحد خمپارهانداز دو دسته خمپارهانداز ۸۱میلیمتری شامل دو قبضه به فرماندهی محمدعلی متقی و دستۀ خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری شامل دو قبضه به فرماندهی احمد شریفی بود. در این مأموریت، واحدهای ادوات و خمپارهانداز، بیست پاسدار رسمی و سی بسیجی در اختیار داشتند که سه تن از آنان شهید و هشت تن نیز مجروح شدند (بنیفاطمه، ص ۲۴-25؛ معاونت؛ زعیم رحیمآبادی).
عملیات خیبر: این نبرد در ۳ اسفند ۱۳۶۲، در ۀتالاب هورالهویزه (هورالعظیم، غرب دشت آزادگان)، با رمز «یا رسولالله(ص)» و با هدف تهدید شهر بصرۀ عراق اجرا شد (سمیعی، ص ۲۰۳-215). در این عملیات، تیپ ۱۸ الغدیر، که زیرامر قرارگاه عملیاتی نجف بود، در خط حد جنوبی این قرارگاه (محور طلائیه ـ نشوه)، وارد عمل شد (فرهنگدوست، ص ۲۶۹).
واحدهای ادوات و خمپارهانداز بهترتیب، با ترکیب سه دستۀ دوشکا، تفنگ ۱۰۶میلیمتری و موشکانداز ۱۰۷میلیمتری؛ و واحد خمپارهانداز با دو دستۀ ۸۱میلیمتری و ۱۲۰میلیمتری در عملیات خیبر حضور داشتند. در این عملیات، غلامرضا زعیم رحیمآبادی فرمانده واحد ادوات، احمدعلی جعفریپور (با حفظ سمت فرمانده دستۀ تفنگ ۱۰۶میلیمتری) جانشین وی و سید رسول اشرف فرمانده واحد خمپارهانداز بودند (معاونت؛ زعیم رحیمآبادی). در عملیات خیبر، نیروهای واحد ادوات و خمپارهانداز برای آمادهسازی، نخست، دو ماه آموزش تخصصی را در پادگان شهید عاصیزاده* در پانزدهکیلومتری جادۀ اهواز ـ اندیمشک گذراندند (متقی)؛ سپس، برای نبرد، واحد ادوات با استعداد ۱۵ پاسدار و ۳۰ بسیجی و واحد خمپارهانداز با ۱۰ پاسدار و ۲۲ بسیجی وارد عمل شدند. تجهیزات این دو واحد عبارت بود از: سه قبضه مسلسل دوشکا، سه قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری، دو قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری، سه قبضه خمپارهانداز ۸۱میلیمتری و چهار قبضه خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری (معاونت؛ واحد ادوات ... ).
با آغاز عملیات در ساعت ۲۱:۳۰، واحدهای ادوات و خمپارهانداز میبایست از یگانهای رزمی تیپ الغدیر پشتیبانی آتش نزدیک میکردند. دستههای دوشکا و خمپارهانداز مأموریت داشتند تا پس از تصرف سنگرهای کمین نیروهای عراقی، با اجرای آتش از نیروهای تیپ پشتیبانی کنند و همزمان نیز دستۀ تفنگ ۱۰۶میلیمتری با اجرای آتش تهیه، به کمک واحد خمپارهانداز وارد عمل شود. در طول ۱۵ دقیقۀ نخست، واحد خمپارهانداز روی خط مقدم نبرد، طرحریزی آتش و پس از یک ساعت، روی عقبۀ نیروهای عراقی اجرای آتش کرد. این مأموریت و پدافند از آنجا، ده روز طول کشید (واحد پشتیبانی ... ؛ تیپ ... ؛ متقی).
در این عملیات، شش تن از نیروهای ادوات ازجمله عباسعلی زارع شهید و ده تن دیگر مجروح شدند. غلامرضا زعیم رحیمآبادی هم از ناحیۀ چشم و دست بهشدت مجروح شد (زعیم رحیمآبادی).
پدافند از جزیرۀ مجنون: تیپ ۱۸ الغدیر در ۱۲ خرداد ۱۳۶۳، زیرامر قرارگاه عملیاتی کربلا و بهمنظور پدافند از پد غربی جزیرۀ مجنون جنوبی در تالاب هورالهویزه استقرار یافت (بنیفاطمه، ص ۴۴). در این عملیات، بهسبب مجروحیت فرمانده واحد، فرماندهی آن به احمدعلی جعفریپور واگذار شد. این واحد با همان سازمان، استعداد و تجهیزات، برای پشتیبانی آتش از یگانهای تیپ به پد غربی رفت. در ۳۱ خرداد ۱۳۶۳، خط به تیپ ۳۲ انصارالحسین(ع) تحویل داده و این واحد به همراه تیپ الغدیر به منطقۀ زید (ابروئیه) منتقل شد (فرهنگدوست، ص ۲۹۶؛ متقی).
پدافند از منطقۀ زید (ابروئیه): تیپ ۱۸ الغدیر در ۴ تیر ۱۳۶۳، زیرامر قرارگاه عملیاتی کربلا، مأموریت داشت از این منطقه در غرب استان خوزستان پدافند کند (بنیفاطمه، ص ۴۸). در این هنگام، با مجروحیت محمدکاظم میرحسینی، فرمانده تیپ الغدیر، ابراهیم جعفرزاده (شهادت: ۲۳ اسفند ۱۳۶۳)، فرمانده جدید، تغییراتی در سازمان تیپ ایجاد و واحدهای ادوات و خمپارهانداز را با هم ادغام کرد و بدینترتیب، گردان ادوات شکل گرفت (فرهنگدوست، ص ۲۹۲). این گردان به فرماندهی سید رسول اشرف و جانشینی احمدعلی جعفریپور و با چهار گروهان خمپارهانداز به فرماندهی محمدعلی متقی، دوشکا به فرماندهی قاسمعلی مهدی، تفنگ ۱۰۶میلیمتری به فرماندهی احمدعلی جعفریپور (با حفظ سمت جانشینی) و موشکانداز ۱۰۷میلیمتری به فرماندهی اکبر فتوحی اردکانی در این خط مستقر شد و با ۴۲ نیروی پاسدار، ۶۵ بسیجی، ۱۰ سرباز وظیفه و با تجهیزات بهترتیب، دو و شش قبضه خمپارهاندازهای ۸۱میلیمتری و ۱۲۰میلیمتری، چهار قبضه مسلسل دوشکا، سه قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری و سه قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری و ارکان دیدهبانی، پشتیبانی، بیسیمچی و واحد پرسنلی (نیروی انسانی) در خط پدافندی بهصورت متمرکز، وظیفۀ آتش پشتیبانی منطقه را بر عهده داشت (معاونت؛ متقی).
در این دوره از پدافند، ارتش عراق در ۲۵ مهر ۱۳۶۳، به مواضع تیپ هجوم آورد و نخست، خاکریز اول و پسازآن، قسمتی از خاکریز دوم را تصرف کرد؛ اما نیروهای تیپ با کمک گردانهای رزم و پشتیبانی رزم، ازجمله گردان ادوات و با اجرای عملیات گازانبری و احاطهکردن نیروهای عراقی، آنها را به ترک مواضع تصرفشده واداشتند (بنیفاطمه، ص ۵۱).
گردان ادوات در این منطقه با پشتیبانی آتش نزدیک توانست، بهخوبی، از نیروها حمایت کند. بهگونهایکه با رشادت نیروهای رزمی و آتش پشتیبانی این گردان در عصر همان روز، پاتک دشمن دفع شد (فرهنگدوست، ص ۳۴۱). در این منطقه، از گردان ادوات سه تن شهید و دوازده تن نیز مجروح شدند. سرانجام، در ۳۰ آبان ۱۳۶۳، تیپ ۱۸ الغدیر خط را به تیپ ۴۴ قمر بنیهاشم(ع) تحویل داد و گردان هم به عقب بازگشت (همو، ص ۳۵۱؛ معاونت).
پدافند از منطقۀ شلمچه: تیپ الغدیر، زیرامر قرارگاه عملیاتی نوح(ع)، از ۹ دی ۱۳۶۳ تا ۵ دی ۱۳۶۴ از نهر عرایض (پل اول تا کانال سلمان در جنوب منطقۀ عمومی شلمچه)، بهمنظور پدافند و جلوگیری از نفوذ دشمن مستقر شد (بنیفاطمه، ص ۵۴-56). گردان با همان فرماندهان و سازمان پیشین، با استعداد ۱۲ پاسدار، ۶۰ بسیجی و ۷۵ سرباز وظیفه و با تجهیزات سه قبضه خمپارهانداز ۸۱میلیمتری، سه قبضه خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری، یک قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری، چهار قبضه دوشکا و دو قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری، وظیفۀ پشتیبانی آتش را در این منطقه بر عهده داشت (همان).
عملیات بدر: این عملیات در ۲۰ اسفند ۱۳۶۳، با رمز «یا فاطمبببالزهرا(س)»، در غرب تالاب هورالهویزه و شرق رودخانۀ دجلۀ عراق، با هدف تسلط بر جادۀ العماره ـ بصره و راهیابی به مرکز اصلی آبگرفتگیهای غرب دجله و تسلط بر شرق دجله اجرا شد (درودیان، خرمشهر ... ، ص ۱۰۳). در این عملیات، تیپ الغدیر زیرامر قرارگاه عملیاتی نجف قرار داشت و بهمنظور کمک به تصرف دژ اول عراق و روستای الصُخره (شمال شهر القُرنه و شمال استان بصره) تا پل العُزیر، پدافند در حاشیۀ شرقی دجله و انهدام این پل وارد عمل شد (فخارتازه، مقاومت ... ، ص ۳۵-36). در این عملیات، چهار گروهان ِخمپارهانداز به فرماندهی حمید باباحسینی (با حفظ سمت جانشینی)، دوشکا به فرماندهی قاسمعلی مهدی، ضد زره (شامل تفنگ ۱۰۶میلیمتری، آر.پی.جی ۱۱) به فرماندهی احمدعلی جعفریپور و موشکانداز ۱۰۷میلیمتری به فرماندهی مهدی هاتفی وارد عمل شد. استعداد گردان ۲۰ پاسدار، ۳۰ بسیجی و ۸۸ سرباز وظیفه و تجهیزاتش سه قبضه خمپارهانداز ۸۱میلیمتری، شش قبضه خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری که هر قبضه فرماندهای مستقل داشت و با هدایت فرمانده گروهان فعالیت میکرد، نُه قبضه دوشکا، چهار قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری، چهار قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری و با یک دسته ارکان و یک دسته دیدهبان بود (معاونت).
گردان ادوات موشکاندازهای ۱۰۷میلیمتری، تفنگ ۱۰۶میلیمتری و خمپارهاندازهای ۸۱ و ۱۲۰میلیمتری را روی شناورهایی که قرارگاه خاتمالانبیا(ص) در اختیارش گذاشته بود، نصب و در این عملیات شرکت و از نیروهای تیپ الغدیر پشتیبانی آتش کرد. در طول پنج روز، شش تن از نیروهای گردان شهید، دو تن اسیر و ده تن هم مجروح شدند. از تجهیزات گردان نیز دو قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری، سه قبضه دوشکا، یک قبضه خمپارهانداز ۸۱ و یک قبضه خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری منهدم شد (بنیفاطمه، ص ۶۳؛ ایمانی).
پدافند از جادۀ خندق: تیپ الغدیر در ۲۷ اسفند ۱۳۶۳، زیرامر قرارگاه عملیاتی نجف به پدافند از این جاده در شمال تالاب هورالهویزه، از مناطق تصرفشده در عملیات بدر، پرداخت (بنیفاطمه، ص ۷۲). این تیپ برای اجرای مأموریتش با گردان امام حسین(ع)* و ردههای پشتیبانی، خدمات رزم و ردههای ستادی در جادۀ خندق مستقر شد (همو، ص ۷۴-75). گردان ادوات با استعداد یک پاسدار رسمی، دو بسیجی و پانزده سرباز وظیفه و با تجهیزات دو قبضه خمپارهانداز ۸۱میلیمتری، سه قبضه خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری، دو قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری و دو قبضه دوشکا، وظیفۀ پشتیبانی نزدیک از نیروهای پدافندکننده را تا ۱۶ فروردین ۱۳۶۴، بر عهده داشت. در این مدت، پنج تن از نیروهای گردان شهید و هشت تن نیز مجروح شدند (همو، ص ۷۶؛ معاونت).
پدافند از پاسگاه تُرابه: تیپ ۱۸ الغدیر زیرامر قرارگاه عملیاتی سلمان، در ۱۴ تیر ۱۳۶۴ مأموریت پدافند قسمتی از منطقۀ هورالهویزه (حوالی پاسگاه ترابه) را بر عهده گرفت (بنیفاطمه، ص ۷۸). در این مأموریت گردان ادوات، با همان فرمانده و جانشین فرمانده محمدعلی متقی وارد عمل شد. این گردان با استعداد یک گروهان مستقل (15 پاسدار، ۱۵ بسیجی و ۲۱ سرباز) و با تجهیزات آبی ـ خاکی شامل دو قبضه خمپارهاندازهای ۸۱ و ۱۲۰میلیمتری (هرکدام یک قبضه) و دو قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری، یک قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری و دو قبضه دوشکا، از نیروهای پدافندکنندۀ تیپ پشتیبانی و در حین اجرای این مأموریت به کسب آمادگی برای شرکت در عملیات قدس ۵ اقدام کرد و در ادامه، در ۳۰ مرداد ۱۳۶۴، با تحویل خط به لشکر ۳۱ عاشورا، به همراه دیگر یگانهای تیپ از این منطقه خارج شد (همو، ص ۸۱؛ معاونت).
عملیات قدس ۵: تیپ ۱۸ الغدیر در ۱۵ مرداد ۱۳۶۴، این عملیات را زیرامر قرارگاه عملیاتی سلمان، با رمز «یا علی بن ابیطالب(ع)»، در تالاب هورالهویزه (حدفاصل پاسگاه بلال و جاده خندق در شرق البیضه)، با هدف تصرف پاسگاه الیج و سه پاسگاه فرعی عراق، نزدیکشدن به پاسگاه البیضه، تأمین بیشتر جادۀ خندق و تأمین جناح راست خط پدافندی نیروهای خودی اجرا کرد (درودیان، همان، ص ۱۳۸-139).
در این عملیات، گردان سه گروهان دوشکا به فرماندهی قاسمعلی مهدی، ضدزره شامل تفنگ ۱۰۶ و خمپارهاندازهای ۸۲ و ۱۲۰میلیمتری به فرماندهی احمدعلی جعفریپور و موشکانداز ۱۰۷میلیمتری به فرماندهی اکبر فتوحی اردکانی داشت. نیز استعداد آن ۲۰ پاسدار، ۱۸ بسیجی و ۳۹ سرباز وظیفه و تجهیزاتش شامل دو قبضه خمپارهانداز ۸۱میلیمتری، دو قبضه خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری، سه قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری، یک قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری، سه قبضه دوشکا و یک قبضه تفنگ ۸۲میلیمتری بود (معاونت؛ متقی).
گردان ادوات برای حضور مؤثر در این عملیات، از تجربۀ شرکت در عملیات بدر بهره برد و سلاحهایی مانند دوشکا، خمپارهانداز ۸۱میلیمتری، تفنگ ۱۰۶میلیمتری و موشکانداز ۱۰۷میلیمتری را روی قایقهای عساکره، نیز خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری و تفنگ ۸۲میلیمتری را روی پلهای ساخت نیروهای خودی، که با یدککش حمل میشد، نصب کرد. این ابتکار سبب شد، تجهیزات گردان به مناطق درگیری و مواضع نیروهای عراقی نزدیک و پشتیبانی از نیروهای خودی، دقیقتر و پرحجمتر انجام شود (فخارتازه، الیچ ... ، ص ۷۶). در طرح مانور عملیات، نیروهای غواص مسئولیت شکستن خط را بر عهده داشتند و در صورت شکست آنها در تصرف اهداف، ادوات میبایست با آتش پرحجم، مواضع دشمن را گلوله و موشکباران میکرد تا نیروهای خطشکن با حمایت آتش پشتیبانی، به اهدافشان برسند. در ادامه، ازآنجاکه نیروهای غواص با رعایت اصل غافلگیری، پاسگاه را تصرف کردند، گردان هم هیچگونه آتشی اجرا نکرد و فقط با آغاز درگیری با مسلسل دوشکا به حمایت نیروهای خطشکن پرداخت (متقی).
پس از تصرف پاسگاه الیج، گردان به اجرای آتش روی عقبۀ نیروهای عراق و مسدودکردن راههای ارتباطی آنان اقدام کرد و درنتیجه، دکل دیدهبانی دشمن در منطقۀ امالصخره منهدم و پدافند اطراف پاسگاه با اجرای آتش، تأمین شد (همو؛ فرهنگدوست، ص ۴۰۰)؛ بدینترتیب، گردان ادوات توانست از سلاحهای مستقر روی قایقهای عساکره بهرۀ مناسب ببرد؛ هرچند تفنگ ۸۲میلیمتری بهسبب کوچکبودن قایق و خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری بهسبب استحکام کم قایق کارایی لازم را نداشتند (معاونت؛ متقی).
در این نبرد، آشنانبودن سکاندار یکی از قایقهای حامل سلاح دوشکا با معابر سبب شد که از خط مقدم گذر کند و به مواضع نیروهای عراقی نزدیک شود؛ درنتیجه، با آتش عراقیها مواجه و بهسبب حجم زیاد آتش، قایق منهدم شد و چهار سرنشین آن نیز به شهادت رسیدند. درمجموع، در این عملیات، یازده تن از نیروهای گردان شهید و ده تن نیز مجروح شدند (همو؛ معاونت).
پدافند از جزیرۀ مجنون: تیپ الغدیر، زیرامر قرارگاه عملیاتی نصرت، از ۱ دی ۱۳۶۴، مأمور پدافند از پد مرکزی و غربی جزیرۀ مجنون جنوبی را بر عهده داشت (بنیفاطمه، ص ۱۰۰). هرچند در این مأموریت، فرمانده گردان فتحعلی فلاح بود، بهسبب حضور وی در منطقۀ پدافندی گمرک خرمشهر برای اجرای عملیات آتی، فرماندهی نیروهای ادوات در این خط به محمدعلی متقی واگذار شد. گردان در جزیرۀ مجنون، با استعداد یک گروهانِ پشتیبانی آتش، ۷ نیروی پاسدار، ۱۰ بسیجی و ۲۶ سرباز وظیفه و سه قبضه خمپارهانداز ۸۱میلیمتری، سه قبضه خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری، چهار قبضه دوشکا، یک قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری و دو قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری، پشتیبانی آتش نزدیک از این منطقه را اجرا کرد (معاونت؛ متقی).
در ۲۲ بهمن ۱۳۶۴، ارتش عراق در پد غربی و مرکزی جزیرۀ مجنون به مواضع تیپ حمله و کمین پد مرکزی را تصرف کرد. در ادامه، نیروهای عراقی برای تصرف کامل دو پد یادشده اقدام کردند؛ اما رشادت نیروهای رزمی تیپ الغدیر در خط و همکاری یکی از گردانهای تیپ ۱ لشکر ۹۲ زرهی اهواز، نیز آتش پشتیبانی بهموقع گردان ادوات، مانع از پیشروی آنها شد و بهناچار، به عقب بازگشتند (همو؛ فرهنگدوست، ص ۴۱۸-419). ازآنجاکه تیپ هنگام پدافند از جزیرۀ مجنون، خط پدافندی دیگری نداشت، همۀ تجهیزات گردان به این منطقه منتقل شد و گردان آتش پشتیبانی نزدیک کل منطقه را بر عهده گرفت. در ۷ اردیبهشت ۱۳۶۵، ارتش عراق بار دیگر، به پد غربی جزیره حمله کرد و توانست کمین نیروها را دور بزند؛ در این هنگام، با حمایت آتش پشتیبانی بهموقع گردان ادوات، نیروهای رزمی، با کشتن پنج تن از نیروهای دشمن، پیشروی آنها را دفع کردند. گردان ادوات همراه تیپ تا ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۵، که از این منطقه پدافند میکرد، سه تن از نیروهایش شهید و چندین تن هم مجروح شدند (همو، ص ۴۲۰؛ معاونت؛ بنیفاطمه، ص ۱۰۳-104؛ متقی).
پدافند از گمرک خرمشهر (مرحلۀ اول): تیپ الغدیر از ۱ دی تا ۳۰ بهمن ۱۳۶۴، زیرامر قرارگاه عملیاتی کربلا مأمور پدافند از این منطقه بود (بنیفاطمه، ص ۹۶). گردان ادوات با همان فرماندهی و با استعداد ۱۰ نیروی پاسدار، ۳۰ بسیجی و ۵۱ سرباز وظیفه و با دو قبضه خمپارهانداز ۸۱میلیمتری، دو قبضه خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری، دو قبضه دوشکا و یک قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری، نیز با ساختار دو گروهان پشتیبانی آتش و یک گروهان تفنگ ۱۰۶میلیمتری، وظیفۀ پشتیبانی آتش نزدیک از این منطقه را بر عهده داشت. گردان همزمان، به شناسایی و ثبت گرای آتش پشتیبانی برای عملیات والفجر ۸ هم اقدام کرد (معاونت؛ متقی).
عملیات والفجر ۸: این عملیات در ۲۰ بهمن ۱۳۶۴، با رمز «یا فاطمبببالزهرا(س)»، در جنوب غربی استان خوزستان، حدفاصل خرمشهر تا دهانۀ اروندرود به خلیجفارس، با هدف تصرف شبهجزیرۀ فاو (جنوب شرقی عراق) و بستن راه ورودی عراق به خلیجفارس اجرا شد. تیپ ۱۸ الغدیر به همراه تیپهای ۱۰ سیدالشهدا(ع) و ۲۱ امام رضا(ع) زیرامر عملیاتی قرارگاه نجف ۱ (بعدها، قدس)، برای پشتیبانی از عملیات اصلی در منطقۀ فاو، به مواضع نیروهای عراق در جزایر امالرصاص و امالبابی (هر دو از جزایر اروندرود و جزو خاک عراق) حمله کرد (فخارتازه، عبور ... ، ص ۲۵۳). مأموریت هدایت آتش پشتیبانی کل منطقۀ خرمشهر، بر عهدۀ گردان ادوات تیپ ۱۸ الغدیر بود. به همین منظور، قرارگاه نجف ۱ گروهان را با تجهیزات کامل به آن مأمور کرد (فرهنگدوست، ص ۴۱۰؛ معاونت).
فرمانده آتش پشتیبانی محور تیپ احمدعلی جعفریپور، جانشین فرمانده محمدعلی متقی، فرمانده گروهان ضد زره (تفنگ ۱۰۶میلیمتری و ۸۲میلیمتری، اس.پی.جی و موشک مالیوتکا) جواد محسنی، فرمانده گروهان خمپارهانداز (سبک و سنگین) محمد بیغرض، فرمانده گروهان ۱۰۷میلیمتری اکبر فتوحی و فرمانده گروهان دوشکا محمدحسین نیکوبخت بودند. گردان با استعداد ۲۵ نیروی پاسدار، ۴۰ بسیجی و ۱۱۵ سرباز وظیفه؛ با تجهیزات شش قبضه خمپارهانداز ۸۱میلیمتری، نُه قبضه خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری (سه قبضه مأمور)؛ شش قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری (سه قبضه مأمور)، هفت قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری (چهار قبضه مأمور)؛ یک قبضه تفنگ ۸۲میلیمتری (یک قبضه مأمور)، دو قبضه اس.پی.جی، چهار قبضه دوشکا (سه قبضه مأمور) و دو قبضه موشک مالیوتکا، پشتیبانی آتش از نزدیک را در این عملیات عهدهدار بود (همان؛ بنیفاطمه، ص ۱۰۸؛ متقی).
با آغاز عملیات و درگیرشدن نیروهای خطشکن غواص تیپ ۱۸ الغدیر، گردان ادوات به ریختن آتش پشتیبانی پرحجم روی مواضع ارتش عراق در جزیرۀ امالرصاص و امالبابی، اقدام کرد. در روز دوم عملیات، باتوجهبه موفقیت چشمگیر دیگر یگانها و تصرف شهر فاو عراق، با تدبیر فرماندهان قرارگاه نجف ۱، نیروهای رزمی در این منطقه به عقب بازگشتند و در خط پیش از آغاز نبرد، مستقر شدند. گردان ادوات تا ۳۰ بهمن ۱۳۶۴، که تیپ الغدیر عهدهدار پدافند از این منطقه بود، پشتیبانی آتش از این منطقه را بر عهده داشت. در این عملیات، از گردان پنج تن شهید، یک تن مفقود و پانزده تن نیز مجروح شدند. از نقاط قوت این عملیات، حجم آتش سنگین روی مواضع دشمن، سازماندهی مناسب گردان پیش و هنگام عملیات و پشتیبانی قوی ازلحاظ مهمات و روحیۀ مناسب نیروهای شرکتکننده بود. برای نخستینبار هم زیرسازی قنداق خمپارهاندازهای ۱۲۰میلیمتری با بتون اجرا شد (همو؛ معاونت؛ ایمانی).
پدافند ازمنطقۀ فکه: این منطقه در شمال غربی خوزستان و جنوب شرقی استان ایلام قرار دارد که ارتش عراق با اجرای تک، بخشی از آن را تصرف کرده بود. تیپ الغدیر در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۵ زیرامر قرارگاه عملیاتی نجف (بعدها، قدس) برای بازپسگیری قسمتی از این منطقه و پدافند به آنجا گسیل شد و تا ۱۹ تیر در همین منطقه استقرار داشت (بنیفاطمه، ص ۱۳۰). گردان ادوات در این منطقه با یک گروهان پشتیبانی آتش و یک دستۀ ضد زره با مشارکت واحد ادوات لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) پشتیبانی آتش منطقه را بر عهده گرفت (همانجا؛ معاونت؛ متقی). محمدعلی متقی فرمانده گردان، احمدعلی جعفریپور جانشین فرمانده، محمدعلی ایمانی مسئول خط ادوات و فرمانده گروهان ۱۰۶میلیمتری، اکبر فتوحی فرمانده گروهان موشکانداز ۱۰۷میلیمتری و یعقوبعلی محسنی فرمانده گروهان دوشکا بود. در این منطقه، گردان ادوات بهمنظور دفع حملۀ دشمن و بازپسگیری منطقه تصرفشده، با استعداد ۱۱ نیروی پاسدار، ۱۵ بسیجی و ۳۱ سرباز وظیفه و با تجهیزات دو قبضه خمپارهانداز ۸۱میلیمتری، سه قبضه خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری، سه قبضه دوشکا، دو قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری و یک قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری، وارد عمل شد (همو؛ بنیفاطمه، ص ۳۱؛ صدرالساداتی، ص ۲۱).
گردان در دو عملیات محدود به پشتیبانی آتش از نیروهای خودی اقدام کرد که درنتیجه، خطهای دو، سه و بخشی از خط اول، که عراق آن را تصرف کرده بود، باز پس گرفته شد. از نیروهای گردان در مدت حضور در این منطقه، یک تن شهید شد (معاونت؛ متقی).
پدافند ازمنطقۀ فاو: تیپ ۱۸ الغدیر از ۱۲ تیر ۱۳۶۵ تا ۲۷ آذر ۱۳۶۶، زیرامر قرارگاه عملیاتی کربلا، به پدافند از کارخانۀ نمک و جادۀ فاو ـ بصره اقدام کرد (بنیفاطمه، ص ۱۲۲). فرمانده گردان ادوات محمدعلی متقی، جانشین او احمدعلی جعفریپور و مسئول خط ادوات، فرمانده گروهان آتش پشتیبانی و دستۀ ضد زره محمود هاتفی؛ نیز استعداد گردان دو گروهان پشتیبانی، یک دسته ضد زره، ۱۱ نیروی پاسدار رسمی، ۱۳ بسیجی و ۹۳ سرباز وظیفه بود. گردان برای اجرای این مأموریت سه قبضه خمپارهانداز ۸۱میلیمتری، سه قبضه خمپارهانداز ۸۲میلیمتری و ۱۲۰میلیمتری، سه قبضه دوشکا، دو قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری و دو قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری، را به کار گرفت و باتوجهبه حساسیت منطقه، با قسمتهای دیدهبانی و هدایت آتش در این خط حضوری فعال داشت و برای تقویت و آرامش نیروهای رزمی، آتش پشتیبانی بهموقع و درخوری اجرا کرد که سبب کمترین تحرک دشمن شد. در جریان این مأموریت، از گردان دو تن شهید و ده تن نیز مجروح شدند (همو، ص ۱۲۳؛ معاونت؛ متقی).
پدافند از گمرک خرمشهر (مرحله دوم): تیپ الغدیر از ۲۴ مرداد تا ۵ دی ۱۳۶۵، زیرامر قرارگاه عملیاتی نجف، خط پدافندی گمرک خرمشهر (خرمشهر جنوبی، شهرک سوم نیروی دریایی) را در ساحل شرقی رودخانۀ اروند تحویل گرفت. گردان ادوات هم با استعداد دو گروهانِ پشتیبانی آتش و یک گروهان ضد زره، پشتیبانی آتش از یگانهای رزمی تیپ را اجرا کرد (بنیفاطمه، ص ۱۳۶). پس از مدتی، قرارگاه نجف خط تیپ الغدیر را تغییر داد و گردان نیز به سمت جنوب خرمشهر (نخلستان جزیرۀ مینو) گسیل شد و افزونبر پشتیبانی آتش از این منطقه و خط پدافندی فاو، خود را برای شرکت در عملیات آتی آماده میکرد (فرهنگدوست، ص ۴۳۵؛ معاونت).
در این مأموریت، فرمانده گردان احمدعلی جعفریپور و مسئول نیروها و هماهنگکنندۀ قبضهها سید احمد طبایی بود. گردان با استعداد پانزده نیروی پاسدار، ده بسیجی و شصت سرباز وظیفه و با تجهیزات دو قبضه خمپارهانداز ۸۱میلیمتری، سه قبضه خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری، دو قبضه دوشکا، دو قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری، یک قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری و دو قبضه پدافند ضد هوایی، پشتیبانی آتش این منطقه را بر عهده داشت. در این مأموریت، یک تن از نیروهای گردان به شهادت رسید (بنیفاطمه، ص ۱۳۷؛ معاونت؛ متقی).
عملیات کربلای ۴: این نبرد در ۳ دی ۱۳۶۵، با رمز «یا محمد(ص)»، در چهار منطقۀ شلمچه، ابوالخصیب، امالرصاص و جزیرۀ مینو در غرب خرمشهر با هدف تهدید شهر بصره اجرا شد (علایی، ج ۲، ص ۲۸۰). پیش از آغاز این عملیات، تیپ الغدیر از ۲۴ مرداد ۱۳۶۵، از این منطقه پدافند میکرد. فرمانده گردان ادوات احمدعلی جعفریپور، جانشین او محمدعلی متقی، فرمانده گروهان خمپارهاندازهای سبک و سنگین بهترتیب، محمد بیغرض و احمد شریفی، فرمانده گروهان ضدزره، جواد محسنی و فرمانده گروهان ۱۰۷میلیمتری اکبر فتوحی بود. گردان ادوات با استعداد ۳۱ نیروی پاسدار، ۱۷ بسیجی و ۲۰۹ سرباز وظیفه و تجهیزاتش هفت قبضه خمپارهانداز ۸۱میلیمتری، نُه قبضه خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری، شش قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری، چهار قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری، دو قبضه تفنگ ۸۲میلیمتری، دو قبضه اس.پی.جی و چهار قبضه دوشکا در این عملیات شرکت کرد (معاونت؛ بنیفاطمه، ص ۱۴۲-143؛ متقی). عملیات در ساعت ۲۲:۳۰ روز یادشده، آغاز شد؛ اما بهسبب هوشیاری دشمن به مرحلۀ اجرا نرسید؛ بدینترتیب، تیپ در این عملیات شرکت نکرد و گردان هم به همراه دیگر یگانهای آن به عقب بازگشت (بنیفاطمه، ص ۱۴۰؛ معاونت).
عملیات کربلای ۵: این عملیات در ۱۹ دی ۱۳۶۵، با رمز «یا زهرا(س)»، در جبهۀ جنوبی (غرب خرمشهر ـ شلمچه ـ کانال زوجی)، با هدف تصرف شلمچه و پیشروی بهسوی بصره اجرا شد (اطلس ... ، ص ۷۷). تیپ الغدیر، زیرامر عملیاتی قرارگاه کربلا در پاسگاه بوبیان عراق (غرب شلمچه) مأموریت تأمین جناح راست، آزادسازی پاسگاه بوبیان و تأمین عقبۀ کلی منطقۀ عملیات را برای گذر دیگر یگانها بر عهده داشت (درودیان، فاو ... ، ص ۱۳۱؛ بنیفاطمه، ص ۱۵۴) و دو هفته پس از عملیات کربلای ۴، برای اجرای این عملیات، منطقۀ پاسگاه بوبیان را تحویل گرفت و بیدرنگ، محلی برای استقرار ادوات و دیگر یگانهای انتخاب، سپس نیروها و یگانها را در آنجا مستقر کرد (فرهنگدوست، ص ۴۴۵). در این عملیات، فرماندهان گردان ادوات عبارت بودند از: فرمانده محمدعلی متقی، جانشین او منصور عابدی*، فرمانده گروهان ضدزره جواد محسنی، فرماندهان گروهان خمپارهانداز سبک و سنگین بهترتیب، محمد بیغرض و احمد شریفی، فرماندهان گروهانهای موشکانداز ۱۰۷میلیمتری اکبر فتوحی و محمود حکیمیان (گردویی) و فرمانده گروهان دوشکا حسین نیکوبخت. همچنین، یک گروهان پشتیبانی آتش از قرارگاه نجف به این گردان مأمور و بهسبب وسعت منطقه و گستردهبودن این عملیات، گروهان ارکان و پشتیبانی هم به این گردان اضافه شد (معاونت؛ متقی).
گردان با استعداد ۳۵ نیروی پاسدار، ۸۰ بسیجی و ۱۶۰ سرباز وظیفه و با تجهیزات شش قبضه خمپارهانداز ۸۱میلیمتری، شش قبضه خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری، سه قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری، سه قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری، دو قبضه تفنگ ۸۲میلیمتری، پنج قبضه دوشکا و دو قبضه اس.پی.جی، در این عملیات شرکت کرد و پنج روز پیش از عملیات، منطقۀ استقرارش (پاسگاه بوبیان) را از ارتش تحویل گرفت و در آنجا، استقرار یافت؛ اما مأموریت آمادهسازی گردان سه روز پیش از عملیات آغاز شد. هرچند دو روز پیش از عملیات، منطقۀ شلمچه را مه غلیظ فراگرفته بود و دشمن بر مواضع دید نداشت، این گردان کارهای شناسایی، استقرار تجهیزات، ادوات و مهمات را با موفقیت به پایان رساند (فرهنگدوست، ص ۴۴۶؛ متقی).
نبرد تیپ الغدیر در ساعت ۱:۳۰ بامداد و در سه مرحله اجرا شد. گردان ادوات هم با همۀ امکانات، پشتیبانی آتش و ضدزره در سمت راست منطقه (نزدیک پاسگاه بوبیان و کوتسواری) و در ادامۀ عملیات، در کانال پرورش ماهی و کلهگاوی به پشتیبانی نزدیک آتش از نیروهای تیپ اقدام کرد. با آغاز عملیات، نیروهای غواص میبایست با گذر از آبگرفتگی جلو خط خودی، خطوط دشمن را تصرف میکردند که موفق نشدند؛ اما گردانهای رزمی با گذر از خط لشکر ۴۱ ثارالله(ع)، به خط عراق وارد شدند و با پیشروی به سمت پاسگاه بوبیان، آن را تصرف کردند. پسازآن، نیروهای گردان ادوات در پشت دژ مرزی مستقر شدند و پشتیبانی آتش منطقه را بر عهده گرفتند. در نخستین روز عملیات، گروهان ضدزره در خط مقدم مستقر شد و به اجرای آتش پشتیبانی پرداخت؛ اما پس از مدتی، ارتش عراق با یگانهای زرهی خود، برای بازپسگیری پاسگاه بوبیان به مواضع تیپ حمله کرد. گردان ادوات با استفاده از سلاحهای بهغنیمتگرفتهشده، به اجرای آتش پشتیبانی پرداخت و ۲۵ روز پشتیبانی آتش این منطقه را بر عهده داشت. پساز آنکه تیپ الغدیر در منطقه تثبیت شد، گردان به پشتیبانی آتش از پل دوم کانال پرورش ماهی تا کلهگاوی پرداخت. در این عملیات، که سنگینترین عملیات در دورۀ دفاع مقدس بود، گردان بیست روز با همۀ توانش به پشتیبانی آتش از نیروهای تیپ و مقابله با پاتکهای پیدرپی ارتش عراق اقدام کرد. از نقاط قوت عملکرد گردان، روحیۀ مناسب نیروهای عملکننده، ایثارگری آنها در جریان عملیات، طراحی آتش مناسب و رساندن بهموقع مهمات در چهار روز نخست عملیات بود. باوجوداین، پنج تن از نیروهای گردان شهید و سی تن نیز مجروح شدند. غنائم بهدستآمده از دشمن هم سه قبضه خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری، دو قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری، دو قبضه اس.پی.جی، سه قبضه موشک مالیوتکا و یک قبضه خمپارهانداز ۸۲میلیمتری، بود (فرهنگدوست، ص ۴۴۸-449؛ معاونت؛ متقی).
عملیات کربلای ۸: این عملیات از ۱۸ فروردین ۱۳۶۶، با رمز «یا صاحبالزمان(عج)» به مدت پنج روز، در منطقۀ شلمچه و شرق بصره، با هدف انهدام نیروهای دشمن و تحکیم مواضع بهدستآمده در عملیات کربلای ۵ اجرا شد (درودیان، فاو، ص ۱۴۹). ازآنجاکه تیپ ۱۸ الغدیر، پس از عملیات کربلای ۵، بهمنظور پدافند در محدودۀ پل دوم کانال پرورش ماهی تا کلهگاوی مستقر بود، برای این عملیات، مأموریت تصرف خط اول دشمن را بر عهده گرفت (فرهنگدوست، ص ۴۸۸؛ متقی).
سازمان رزم و تجهیزات گردان در این عملیات بدینترتیب بود: فرمانده گردان رضا مهدیان (غضنفر بیابانی)، جانشین فرمانده منصور عابدی، فرمانده گروهان ضدزره بمانعلی چاکرالحسینی، فرمانده خمپارهانداز سید عباس حسینی و فرمانده گروهان موشکانداز ۱۰۷میلیمتری، محمدحسین نیکوبخت با استعداد ۱۲ نیروی پاسدار، ۹ بسیجی و ۵۳ سرباز وظیفه و دو قبضه خمپارهانداز ۸۱میلیمتری، سه قبضه خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری، دو قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری، دو قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری، سه قبضه دوشکا و یک قبضه اس.پی.جی (معاونت).
با آغاز نبرد، گردان ادوات به پشتیبانی آتش از نیروهای عملکننده پرداخت؛ اما بهسبب کمبود مهمات و تجهیزات و بینظمی یگانهای عملکننده رزمی، نتوانست مؤثر عمل کند. با پایان عملیات، تیپ الغدیر تا ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۶، از این منطقه پدافند کرد که گردان مسئولیت پشتیبانی آتش آن را بر عهده داشت و در جریان آن، چهار تن از نیروهایش شهید و پانزده تن نیز مجروح شدند (همان؛ متقی).
پدافند از منطقۀ سردشت (کلهقندی): تیپ الغدیر در ۹ تیر ۱۳۶۶، بهمنظور پدافند در منطقۀ عمومی سردشت، (ارتفاعات شهید شاهمراد، کلهقندی در برابر ارتفاعات دوپازا و جنگلی در غرب سردشت) با یگانهای مانوری، پشتیبانی و خدمات رزمیاش به این منطقه انتقال یافت (بنیفاطمه، ص ۱۸۰). سازمان رزم و تجهیزات گردان در این مأموریت بدینترتیب بود: فرمانده گردان منصور عابدی، جانشین فرمانده محمدعلی ایمانی، دو گروهان پشتیبانی آتش، یک دسته ضدزره پشتیبانی آتش، پانزده نیروی پاسدار، ده بسیجی و شصت سرباز وظیفه، دو قبضه خمپارهانداز ۸۱میلیمتری، سه قبضه خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری، دو قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری، دو قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری و دو قبضه دوشکا. گردان افزونبر پشتیبانی آتش از این منطقه به ثبت گرای آتش، شناسایی و آمادهکردن تجهیزات خود برای شرکت در عملیات آتی اقدام کرد (معاونت؛ ایمانی).
عملیات نصر ۷: این عملیات در ۱۴ مرداد ۱۳۶۶، با رمز «یا فاطمبببالزهرا(س)»، در غرب سردشت، در استان سلیمانیۀ عراق، با هدف بستن گذرگاه ضدانقلاب، تصرف ارتفاع مهم دوپازا و بُلفَت، تسلط بر شهر قلعهدیزه و سد دوکان عراق اجرا شد (سمیعی، ص ۴۲۱). تیپ الغدیر، که پیشتر، پدافند از این منطقه را بر عهده داشت، برای حضور در عملیات با دو گردان رزمی و دیگر یگانهای پشتیبان رزم بهمنظور تصرف ارتفاعات ۲۲۱۵، یال دوپازا و تأمین جناح چپ منطقۀ نبرد وارد عمل شد (بنیفاطمه، ص ۱۸۶).
سازمان رزم و تجهیزات گردان در این عملیات عبارت بود از: فرمانده گردان منصور عابدی و جانشین او محمدعلی ایمانی؛ نیز دو گروهان پشتیبانی آتش، یک دسته ضدزره، ۲۵ نیروی پاسدار، ۱۹ بسیجی و ۱۳۰ سرباز وظیفه؛ و سه قبضه خمپارهانداز ۸۱میلیمتری، سه قبضه خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری، سه قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری، دو قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری، چهار قبضه دوشکا و یک قبضه اس.پی.جی (معاونت؛ ایمانی).
در این عملیات، گردان ادوات آتش پشتیبانی تیپ را بر عهده داشت و توانست آن را برای موفقیت نیروهای رزمی تأمین کند. پس از تصرف اهداف تعیینشده، تیپ ۱۸ الغدیر تا ۵ شهریور ۱۳۶۶، در منطقۀ تصرفشده پدافند و گردان هم آتش پشتیبانی منطقه را روی مواضع دشمن اجرا کرد (معاونت، ایمانی). پس از تحویل خط به تیپ ۳ از لشکر ۲۳ نیروی مخصوص ارتش جمهوری اسلامی، گردان ادوات نیز به همراه تیپ به منطقۀ مأموریت جدیدش گسیل شد (فرهنگدوست، ص ۵۲۵). در عملیات نصر ۷، از این گردان منصور عابدی، فرمانده گردان ادوات، شهید و شماری دیگر نیز مجروح شدند (بنیفاطمه، ص ۱۸۸-189؛ فرهنگ ... ، ذیل نام).
پدافند از منطقۀ گِردهرَش: تیپ ۱۸ الغدیر در ۱۱ آذر ۱۳۶۶، بهمنظور پدافندِ قسمتی از منطقه تصرفشدۀ عملیات نصر ۸ و آمادهسازی منطقه برای عملیات بیتالمقدس ۲ به استان سلیمانیه، واقع در شمال شرقی عراق گسیل شد (بنیفاطمه، ص ۱۹۸). سازمان رزم، استعداد و تجهیزات گردان در این عملیات پدافندی بدینترتیب بود: فرمانده گردان محمدعلی ایمانی و فرمانده گروهانها محمد رجبی و محمد بیغرض؛ با استعداد ۲۵ نیروی پاسدار، ۵۱ بسیجی و ۲۰۹ سرباز وظیفه؛ نیز سه قبضه خمپارهانداز ۸۱میلیمتری، سه قبضه خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری، سه قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری و دو قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری. کوهستانیبودن منطقه و بارندگی زیاد سبب شد که کار استقرار و شناسایی و تجهیز ادوات بهکندی پیش برود. از گردان در این خط پدافندی هفت تن شهید و پنج تن نیز مجروح شدند (معاونت؛ ایمانی).
عملیات بیتالمقدس ۲: این عملیات در ساعت ۱:۱۵ بامداد ۲۵ دی ۱۳۶۶، با رمز «یا زهرا(س)»، در شمال سلیمانیۀ عراق شامل منطقۀ دشت هَرمَدان و ارتفاعات ویولان، گوجار، قَمیش، دولبَشک و الاغلو، با هدف پیشروی به سمت جنوب و غرب منطقۀ عملیاتی و آزادسازی ارتفاعات غرب شهر ماؤوت و نزدیکشدن به شهر سلیمانیه و سد دوکان اجرا شد (سمیعی، ص ۴۴۳). در این عملیات، تیپ الغدیر زیرامر قرارگاه عملیاتی نجف قرار داشت و خط حد واگذارشده به آن، دشت هرمدان در شهر ماؤوت و هدفش تصرف و پاکسازی قسمتی از همین دشت بود (بنیفاطمه، ص ۲۰۴-205). گردان ادوات در ۲۰ دی ۱۳۶۶، با یک گروهان پشتیبانی آتش و دو دسته ضدزره، با همان سازمان رزم پیشین برای این عملیات آماده شد (معاونت؛ ایمانی) و با آغاز عملیات، برای موفقیت نیروهای تکور، آتش پشتیبانی اجرا کرد؛ بهگونهای که تا ۹ بامداد، نیروهای رزمی دشت هرمدان و چند ارتفاع را در منطقه تصرف کردند (همو؛ فرهنگدوست، ص ۵۴۱-543)؛ در ادامه، سلاحهای مستقیمزن را در خط مقدم، در منطقۀ تصرفشده مستقر کرد و قبضههای خمپارهانداز را تا حد امکان، به جلو انتقال داد تا در زمان پاتک دشمن، از نیروهای تیپ پشتیبانی آتش کند. باتوجهبه کوهستانیبودن منطقه، گردان به بهترین شکل، وظیفۀ پشتیبانی آتش را انجام داد و با شلیکهای پیدرپی و دقیق سلاحهایش روی مواضع نیروهای عراقی، امکان تحرک را از آنها گرفت (معاونت؛ ایمانی). تیپ الغدیر، پنج روز پس از عملیات، خط را تحویل یگان دیگری داد. گردان هم ادوات خود را در بُنه تدارکاتی (موقعیت جندالله) مستقر کرد؛ پس از این عملیات، گروهانهای ضد زره و دوشکا از گردان ادوات جدا و در گردان ضد زره الحدید* ادغام شدند (فرهنگدوست، ص ۵۵۸؛ بنیفاطمه، ص ۲۰۷).
پدافند از منطقۀ دشت هَرمَدان: تیپ ۱۸ الغدیر پس از شرکت در عملیات بیتالمقدس ۲، بهمنظور پدافند از مناطق تصرفشدۀ این عملیات، از ۳ اسفند ۱۳۶۶ به مدت هیجده روز در منطقۀ یادشده مستقر (فرهنگدوست، همانجا) و گردان ادوات هم با همان سازمان رزم پیشین در این منطقه مستقر شد و به پشتیبانی آتش از منطقه پرداخت و پس از تغییر مأموریت تیپ الغدیر، به شاخ شمیران گسیل شد (همو، ص ۵۶۰؛ بنیفاطمه، ص ۲۱۹؛ ایمانی).
عملیات بیتالمقدس ۴: این عملیات در ۵ فروردین ۱۳۶۷، با رمز «یا اباعبدالله(ع)» در جنوب شرقی استان سلیمانیه و با هدف تصرف ارتفاع شاخ شمیران و تهدید سد دربندیخان اجرا شد (اطلس، ص ۱۰۰). در این عملیات، تیپ الغدیر زیرامر قرارگاه عملیاتی کربلا بود. در ۹ فرودین ۱۳۶۷، این قرارگاه بهمنظور ادامۀ عملیات، با هدف تصرف روستای زرین، این تیپ را وارد عمل کرد (بنیفاطمه، ص ۲۲۴). گردان ادوات با استعداد یک گروهان پشتیبانی و یک دسته تفنگ ضدزره ۱۰۶میلیمتری در این نبرد حضور داشت و سازمان رزم گردان و تجهیزات آن بدین قرار بود: فرمانده گردان احمدعلی جعفریپور، جانشین فرمانده وی محمدعلی ایمانی و فرمانده گروهان محمد بیغرض؛ نیز پانزده پاسدار رسمی، چهار نیروی بسیجی و صد سرباز وظیفه؛ سه قبضه خمپارهانداز ۸۱میلیمتری، سه قبضه خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری، سه قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری و دو قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری (همو، ص ۲۲۶؛ معاونت؛ ایمانی).
در این عملیات، گردان عملکنندۀ تیپ ۱۸ الغدیر براثر هوشیاری و آمادگی کامل ارتش عراق، در دستیابی به اهداف خود بازماند. گردان ادوات نیز هرچند همۀ تجهیزات خود را به کار گرفت، بهسبب کوهستانی و صعبالعبوربودن منطقه، بهسختی توانست، نیروهای رزمی عملکننده را پشتیبانی کند. در این عملیات، دو تن از نیروهای گردان شهید و ده تن ازجمله محمدعلی ایمانی نیز مجروح شدند (همو؛ معاونت). پس از عملیات تا ۱۹ فروردین ۱۳۶۷،که تیپ الغدیر وظیفۀ پدافند از منطقه شاخ شمیران را بر عهده داشت، گردان به پشتیبانی آتش در این منطقه و دفع پاتکهای دشمن پرداخت (همان) و پس از انتقال تیپ به جبهۀ جنوب، این گردان نیز با همۀ ادوات و تجهیزات خود به جبهۀ شلمچه منتقل شد (فرهنگدوست، ص ۵۹۳).
پدافند از پاسگاه بوبیان و نهر عرایض: در ۱۳۶۷ ش، موازنۀ قوا تا حدودی به نفع ارتش عراق تغییر کرد که به بازپسگیری فاو انجامید و افزونبر آن، احتمال سقوط دیگر مواضع نیروهای خودی در جبهۀ جنوب (استان خوزستان و جنوب استان ایلام) نیز وجود داشت؛ ازاینرو، قرارگاه کربلا به تیپ ۱۸ الغدیر مأموریت داد تا با حرکت از جبهۀ شمالغرب (آذربایجان غربی و کردستان) به جبهة جنوب و استقرار در منطقۀ شلمچه، از پاسگاه بوبیان عراق تا نزدیک کلهگاوی (غرب خرمشهر و شرق بصره)، پدافند کند (بنیفاطمه، ص ۲۳۶). گردان ادوات هم در ۱ اردیبهشت ۱۳۶۷، با یک گروهان پشتیبانی آتش و یک گروهان ضد زره در این منطقه مستقر شد. سازمان رزم گردان شامل فرمانده گردان احمدعلی جعفریپور، جانشین فرمانده گردان محمدعلی متقی و فرمانده گروهان محمد بیغرض؛ نیز استعداد و تجهیزاتش ده پاسدار، هفتاد سرباز وظیفه؛ دو قبضه خمپارهانداز ۸۱میلیمتری، یک قبضه خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری، یک قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری و دو قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری بود. در این منطقه، گردان پشتیبانی آتش در تک ارتش عراق بر ضد نیروهای تیپ و در ۲ خرداد ۱۳۶۷، وظیفۀ پشتیبانی آتش را در حمایت از یگانهای عملکننده را بر عهده داشت (معاونت).
عملیات بیتالمقدس ۷: این عملیات در ۲۲ خرداد ۱۳۶۷، با رمز «یا اباعبداللهالحسین(ع)»، در منطقۀ شلمچه و با هدف انهدام مواضع و پس زدن دشمن تا مرز بینالمللی و مقابله با تهاجم ارتش عراق اجرا شد (سمیعی، ص ۵۱۱) ، تیپ ۱۸ الغدیر زیرامر قرارگاه عملیاتی کربلا، بازپسگیری پاسگاه بوبیان و پدافند از این پاسگاه تا کانال پرورش ماهی را عهدهدار بود (بنیفاطمه، ص ۲۴۴-250).
گردان با همان فرماندهی پیشین و با تجهیزات دو قبضه خمپارهانداز ۸۱میلیمتری، سه قبضه خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری، دو قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری و دو قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری و با سازمان رزم بیست نیروی پاسدار، دو بسیجی و دویست سرباز وظیفه در این عملیات شرکت کرد. بهرغم کمبود مهمات و ادوات، گردان با آتش دقیق خود توانست منطقۀ عملیاتی را زیر آتش بگیرد؛ اما حجم آتش سنگین ارتش عراق و الحاقنکردن دیگر یگانها باهم، سبب شد تا این گردان و نیروهای رزمی تیپ عقبنشینی و از خط پیش از عملیات پدافند کنند. در این عملیات، دو تن از نیروهای این گردان شهید شدند (همو، ص ۲۴۶-247؛ معاونت).
پدافند از منطقۀ شلمچه (پیش و پس از قطعنامه): تیپ ۱۸ الغدیر از ۲۷ خرداد ۱۳۶۷ زیرامر قرارگاه عملیاتی کربلا در منطقۀ شلمچه در جادۀ شهید صفوی تا پل سوم نهر عرایض مستقر شد و یک ماه پس از استقرار، ایران قطعنامۀ ۵۹۸ شورای امنیت سارمان ملل را پذیرفت؛ اما ارتش بعث عراق در ۳۱ تیر ۱۳۶۷، منطقۀ عمومی شلمچه را تصرف و با ورود به خاک ایران تا جادۀ اهواز ـ خرمشهر پیشروی کرد. گردان با همان فرماندهی و ادوات در این منطقه با سازمان رزم دو گروهان پشتیبانی و یک گروهان ضد زره با دو قبضه خمپارهانداز ۸۱میلیمتری، یک قبضه خمپارهانداز ۱۲۰میلیمتری، یک قبضه موشکانداز ۱۰۷میلیمتری و دو قبضه تفنگ ۱۰۶میلیمتری و با استعداد ده نیروی پاسدار، هفتاد سرباز وظیفه (نک: بنیفاطمه، ص ۲۵۴-256)، با استقرار در دژ مرز بینالمللی شلمچه، به پشتیبانی از منطقه اقدام کرد. پس از عقبراندن ارتش عراق از خاک ایران، در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷، آتشبس برقرار شد. پسازاین، گردان بهصورت محدود و در حد آمادهباش تا ۲۳ مهر ۱۳۶۹، در همین منطقه حضور داشت. آنگاه، پس از تحویل خط به قرارگاه کربلا، به همراه دیگر یگانهای تیپ الغدیر به عقب آمد و در پادگان شهید عاصیزاده مستقر شد. در پایان همین سال، بخش عمدۀ نیروها و امکانات این تیپ و ازجمله گردان ادوات به یزد و به پادگان شهید صدوقی*، مقر کنونی تیپ مردمپایۀ الغدیر انتقال داده شد (فرهنگدوست، ص ۶۵۱؛ معاونت؛ متقی).
مآخذ: اطلس جنگ ایران و عراق: فشردۀ نبردهای زمینی ۳۱ شهریور ۱۳۵۹-29 مرداد ۱۳۶۷، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۹۲ ش؛ ایمانی، محمدعلی (فرمانده گردان و جانشین گردان ادوات)، مصاحبه با مؤلف، ۱۰ دی ۱۳۹۹؛ بنیفاطمه، سید هدایت، شناسنامۀ تیپ ۱۸ الغدیر در دوران دفاع مقدس، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۹۹ ش؛ تیپ ۱۸ الغدیر استان یزد، گزارش تیپ الغدیر در عملیات خیبر، سند مورخ ۱۳۶۲ ش، شم بازیابی ۶۵۲۹۳، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس یزد؛ درودیان، محمد، خرمشهر تا فاو، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۹۱ ش؛ همو، فاو تا شلمچه، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۸۹ ش؛ رستمی، محمود، فرهنگ واژههای نظامی، تهران: ایران سبز، ۱۳۸۶ ش؛ زعیم رحیمآبادی، غلامرضا (فرمانده گردان ادوات و ضدزره)، مصاحبه با محمدحسین کاظمی، ۳ شهریور ۱۳۹۹؛ سمیعی، علی، کارنامۀ توصیفی عملیاتهای هشت سال دفاع مقدس، تهران: نسل کوثر، ۱۳۸۲ ش؛ علایی، حسین، روند جنگ ایران و عراق، تهران: مرزوبوم، ۱۳۹۱ ش؛ فتوحی، اکبر، قطرهای از اقیانوس (خاطرات)، به کوشش ولی سلطانی گردفرامرزی، یزد: خطشکنان، ۱۳۹۷ ش؛ فخارتازه، کاظم، الیچ: روایت تیپ ۱۸ الغدیر در عملیات قدس ۵، یزد: مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و بسیج سپاه الغدیر استان یزد، ۱۳۹۶ ش؛ همو، عبور عاشقانه: روایتی از حماسهآفرینی رزمندگان تیپ مستقل ۱۸ پیادة الغدیر استان یزد در عملیات والفجر ۸، یزد: چشموچراغ، ۱۳۹۶ ش؛ همو، مقاومت تا شهادت: روایتی از حماسهآفرینی رزمندگان تیپ مستقل ۱۸ پیادۀ الغدیر استان یزد در عملیات بدر، یزد: چشموچراغ، ۱۳۹۷ ش؛ فرهنگ اعلام شهدا: استان یزد، به کوشش مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران: شاهد، ۱۳۹۵ ش؛ فرهنگدوست، محمدمهدی، خطشکن کویر (خاطرات)، به کوشش محمدعلی همتی، یزد: خطشکنان، ۱۳۹۵ ش؛ متقی، محمدعلی (فرمانده گردان ادوات و ضدزره)، مصاحبه با محمدحسین کاظمی، ۵ شهریور ۱۳۹۹؛ معاونت طرحوعملیات تیپ ۱۸ الغدیر، گزارش عملکرد ادوات در ۸ سال دفاع مقدس، سند بیتا، شم بازیابی ۶۵۵۶۱، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس یزد؛ واحد ادوات تیپ ۱۸ الغدیر، گزارش گردان ادوات تیپ ۱۸ الغدیر، سند بیتا، شم بازیابی ۶۵۶۷۱، موجود در همانجا؛ واحد پشتیبانی تیپ ۱۸ الغدیر، گزارش پشتیبانی آتش و دستور عملیات، سند بیتا، شم بازیابی ۶۵۲۹۵، موجود در همانجا.
/ محمدمهدی روحپرور/